سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

منبع کنترل[1]، کارایی شخصی[2] و انگیزش[3] در مدارس مختلف: آیا میانه روی کلید موفقیت است؟

هدف

هدف مطالعه ی اخیر، پژوهش روابط بین منبع کنترل تعمیم یافته[4] و پیشرفت تحصیلی[5] و رفتار مرتبط با آن در چارچوب مدل نظری-عملی، در سه نوع مدرسه ی مختلف است.

روش

شرکت کنندگان دانش آموزان سال 12 (سن 16-17 سال) از چهار کلاس در هر یک از سه مدرسه ی راهنمایی آکلند[6] بودند. در کل 215 نفر دانش آموز (21نفر دختر و 94 نفر پسر) شرکت داشتند. آنها از سه مدرسه ای انتخاب شدند که فرض شده بود به وسیله ی ارزیابی متخصصان در ابعاد ساختار[7]، مشارکت گرایی[8] و رقابتی بودن[9] متفاوت بودند.

ساختار به عنوان حضور قانون ها و قواعد؛ رقابت جویی به عنوان اهمیت داشتن موضوع برجسته ارزشیابی های هنجاری و مشارکت به عنوان رابطه داشتن با تاکید بر کار گروهی و تعامل مثبت همسالان تعریف شده است. از این شاخص ها، به منظور مشخص ساختن دو مدرسه در دو طرف پیوستار و یک مدرسه ی میانه، استفاده شد. مدرسه ی شماره ی 3 در ساختار و رقابت جویی بالا و در مشارکت پایین بود. مدرسه ی شماره ی 2 در ساختار و رقابت جویی پایین و در مشارکت بالا بود و مدرسه ی شماره ی 1 در همه ی شاخص ها طبیعی بود.

اندازه گیری منبع کنترل با استفاده از ویرایش انگلیسیِ آزمون[10]FFK صورت گرفت. به منظور اندازه گیری روایی و پایایی رفتار انگیزشیِ دانش آموزان در کلاس درس، از سه اندازه گیری متفاوت استفاده شد. اندازه گیری هایی که به وسیله ی خود فرد گزارش می شد[11]، رتبه بندی معلم[12] و اندازه گیری کمّیِ تکمیل تکلیف[13]؛ و پیشرفت تحصیلی به وسیله ی نمرات کارنامه سال قبلِ دانش آموزان مورد اندازه گیری قرار گرفت.

نتایج

توصیف نمونه بر حسب منبع کنترل: در نمونه ی اخیر مانووا نشان داد که از لحاظ آماری بین گروه ها تفاوتهای معناداری در سطوح منبع کنترل در بین مدارس، کلاس ها و جنسیت وجود نداشت. همچنین از لحاظ آماری اثرات تعاملی معناداری دیده نشد.

توصیف نمونه بر حسب پیشرفت تحصیلی قبلی: بر حسب نتایج کارنامه ی تحصیلی، به لحاظ آماری تفاوت های معناداری بین گروه ها وجود دارد. بطور کلی دختران نمرات پیشرفت بالاتری از پسران در نتایج کارنامه ی تحصیلی شان داشتند و آن دانش آموزان در مدرسه ی شماره ی 1 و 3 نمرات بالاتری از دانش آموزان مدرسه شماره 2 در کارنامه ی تحصیلی شان بدست آوردند.

توصیف بر حسب رفتار انگیزشی: سه اندازه گیری از رفتار انگیزشی CES-I[14](اندازه هایی که به وسیله ی خود فرد گزارش می شد)، مشارکت(رتبه بندی معلم) و تکمیل تکلیف بود. مدارس شماره ی 1و 2 از مدرسه ی شماره 3 سطح بالاتری در CES-I و تکمیل تکلیف داشتند؛ از لحاظ آماری تفاوت های معناداری بین گروه ها در سطوح انگیزش، هم بین کلاس های درون مدارس و هم بین مدارس، بدست آمد.

بحث و نتیجه گیری

نتایج گزارش شده در این باره تاکید کرد که منبع کنترل سازه ای چند بعدی است و این نشان دهنده ی آن است که آنگونه که مفهوم سازی تک بعدی پیشنهاد می کند، برای مثال، برون بودگی[15] پایین بطور خودکاری با درون بودگی[16] بالا و کارایی شخصی مرتبط نیست. یافته های این پژوهش بیان می کند که نوع مدرسه می تواند تاثیر مستقیمی بر رفتار کلاسی داشته باشد. انتظار نظری این بود که در مدارس نسبتاً بدون ساختار (غیر قابل پیش بینی)، منبع کنترل تعمیم یافته باید اثر بیشتری بر رفتار کلاسی داشته باشد. در چنین مدارسی انتظار می رود منبع کنترل بیرونی سودمند نباشد و دانش آموزان دارای این منبع کنترل رفتار سازگارانه ی کمتری از خود نشان بدهند. به همین ترتیب در مدارسی که ساختار بالا با درجه بالایی از دریافت کنترل بیرونی(مشوق های بیرونی قوی برای انجام فعالیت و به عنوان کنترل کردن درک می شوند) همراه است، احتمالاً داشتن منبع کنترل درونی سودمند نیست. همچنین اثر منفی کنترل بیرونی و محیط رقابتی بر انگیزشِ افراد دارای منبع کنترل درونی، تایید شد. محیط ایده آل باید به اندازه ی کافی ساختارمند باشد که بتوان آن را پیش بینی کرد اما نه آنگونه ساختارمند که بی جهت فعالیت ها را محدود کند. بنابراین درجاتی از ساختارمندی مفید است.

نتایج گزارش شده در اینجا، همچنین پیشنهاد می کند که مداخله های محیطی می تواند اسنادهای شخصیتی[17] را که ممکن است برای برخی از دانش آموزان مضر باشد، از بین ببرد.

روی هم رفته، متغیرهای محیطی اثر قدرتمندی بر پیشرفت تحصیلی و رفتارهای مرتبط شخصیتی (در اینجا منبع کنترل) دارد. یافته ها پیشنهاد می کنند که برای هدایت کردن توان و کوشش در مداخله های محیطی، بهتر است محیط مدرسه را طوری خلق کنند که پیشرفت و انگیزش را برای همه پرورش دهد و تفاوت های بین گروهی در پیشرفت و رفتارهای مرتبط با آن را به حداقل برساند، سپس برای تغییر دادنِ جهت گیری های کنترل دانش آموزان تلاش کند.

Reference:

Anderson, A., Hattie, J., & Hamilton, R. J. (2005). Locus of control, self-efficacy, and motivation in different schools: Is moderation the key to success? Educational psychology, 25, 517-535.

 ترجمه: س. سیادت


[1] Locus of control

[2] Self-efficacy

[3] Motivation

[4] Generalised locus of control

[5] Academic achievement

[6] Auckland secondary schools

[7] Structure

[8] Co-operativeness

[9]Competitiveness

[10] The English version of FFK (Fragebogen zu Kompetenz-und Kontrollüberzeugungen;Krampen,1991)

[11] Self-report measure

[12] Teacher rating

[13] Quantitative measure of task completion

[14] Classroom Environment Scale

[15] Externality

[16] Internality

[17] Personality attributes


  

عنوان

روابط میانِ واسطه فردی[1]، انگیزش[2] و سازگاری در مدرسه[3] در اوایل نوجوانی

هدف

هدف اصلی این پژوهش بررسی کردن اثر متقابل بین سبک های انگیزشی، باورهای واسطه ای و اینکه چگونه شخصی به منظور تنظیم فعالیت هایی تحصیلی، -که در ارتباط با سازگاری در مدرسه است- آنها را فرا می خواند؛ می باشد.

روش

الف)شرکت کنندگان: نمونه شامل 786 نفر از دانش آموزان مدارس متوسطه(386 نفر پسر و 400 نفر دختر) از پایه های هفتم و هشتم بود که در آن تنوع نژادی و اقتصادی لحاظ شده بود.

ب)اندازه گیری  ها: برای اندازه گیری سبک های انگیزشی از مقیاس خود گردانی Multi-CAM[4] استفاده شد. که چهار نوع سبک خود گردانی انگیزشی را اندازه می گرفت که عبارتست از: a ) انگیزش درونی[5] b) انگیزش هویتی[6] c) انگیزش درون فکنانه[7] d) انگیزش بیرونی[8].

برای اندازه گیری واسطه فردی، از مقیاس باورهای واسطه ای [9]Multi-CAMاستفاده شده که بر کنترل[10]، عاملیت[11] و سیاهه ی وسیله-هدف[12] مبتنی است.

برای اندازه گیری پیامدها، از نمره هایی که معلمان در دوره های انگلیسی و ریاضی در همان نیمسالی که داده ها از آن جمع آوری شده بود اختصاص داده بودند، استفاده شد.

و اندازه گیری سازگاری در مدرسه شامل استفاده از مقیاس بهزیستی در مدرسه[13] بود که مقیاسی 6 بخشی مبتنی بر نیمرخ درکِ خودِ هارتر[14] می باشد.

از QUICKRAVEN نیز برای کنترل کردن تفاوتهای ناشی از مهارت هوشی استفاده شده بود.

نتایج

نتایج این فرضیه را تایید کردند که باورهای واسطه ای[15] وابسته به تلاش شخص در بین انگیزش و سازگاری مثبت در مدرسه میانجی گری می کنند.

در همه ی سبک های خود گردانی انگیزشی، محرکی برای تلاش، میانجی واقع شده بود. همانطور که پیش بینی شده بود اثر سبک درونی نسبتاً میانجی واقع شده بود، بطوری که به وسیله اثرات مستقیم معناداری بر عاطفه مثبت و بهزیستی در مدرسه منعکس شده بود. همچنین همانطور که انتظار می رفت سبک های بیرونی اثرات مستقیم معناداری بر پیامدها داشتند، که تاثیر تعیین کننده ی آن بر سازگاری در مدرسه، مورد تایید قرار گرفت.

بحث

نتایج این پژوهش آشکارا نشان داد که باورهای اوایل نوجوانی و سبک های خود گردانی انگیزشی اثراتی قوی، افتراقی و زوجی بر سازگاری در مدرسه دارند. اگر دانش آموزان ایمان خویش را بیش از توانایی هایی که دارند در کوشش هایشان بکارگمارند، احتمالاً آنها ویژگی هایی که برای افزایش سازگاری در مدرسه اساسی است را به خود تلقین می کنند، فراسوی آن افزایشی که فقط به وسیله ی انگیزش حاصل می شود. به هر صورت سبک های خود گردانی انگیزشی[16] در تاثیرشان بر باورهای برانگیزنده ی[17] تلاش و در نتیجه سازگاری در مدرسه متنوع هستند. در این میان خود گردانی هویتی[18] دارای تسهیل کننده ترین پیامدهای سازگاری مثبت در مدرسه می باشد، تنظیم درونی[19] تا حدودی تسهیل کننده است، در حالیکه تنظیم درون فکنی شده[20] نسبتاً تعیین کننده است. بعلاوه در میان سبک های دیگر خودگردان[21]، خود گردانی بیرونی[22] با سازگاری غیرمفید در مدرسه مرتبط است که از دیدگاه های واسطه ای[23] مستقل است.

این پژوهش پیشنهاد می کند که ترکیبات معینی از باورها بطور متفاوتی با سطوح پیشرفت مرتبط است، در سه پیامد سازگاری در مدرسه که عبارتست از: پیشرفت[24]، بهزیستی در مدرسه[25] و عاطفه[26].

برای این نوجوانان نظام باورِ انگیزه-کنترل[27] می تواند چارچوبی درونی شکل دهد که دانش آموزان در آن وظایف مهم زندگی را در طول زندگی و زیر این مرحله از زندگی بکار اندازند.


[1] Personal agency

[2] Motivation

[3] School adjustment

[4] Motivational Self-Regulation scale from the Multi-CAM 

[5] Intrinsic motivation

[6] Identified motivation

[7] Introjected motivation

[8] Extrinsic motivation

[9] Agency Beliefs scale of  Multi-CAM 

[10] Control

[11] Agency

[12] Means-Ends Inventory

[13] School Well-Being

[14] Harter"s Self-Perception Profile

[15] Agency beliefs

[16] Style of motivational self-regulation

[17] Agentic beliefs

[18] Identified self-regulation

[19] Intrinsic regulation

[20] Introjected regulation

[21] Self-regulatory style

[22] Extrinsic self-regulation

[23] Agency views

[24] Achievement

[25] School well-being

[26] Affect

[27] Motive-control belief system

Reference:

Walls, T. A., & Little, T. D. (2005). Relations among personal agency, motivation, and school adjustment in early adolescence. Journal of educational psychology, 91, 23-31.

 ترجمه: س. سیادت


  

7 روش تغذیه ای برای کاهش استرس

فنون تغذیه ای برای کمک به کاهش استرس شما55

کدام یک ابتدا به وجود می آید: استرس بالا موجب تغذیه ی بد می شودیا عادات غذایی بد احتمالاً احساس استرس را در ما ایجاد می کند؟

دید من این است ، که مرغ و تخم مرغ هردو در ابتدا بوده اند، بسته به موقعیت!

استرس باعث می شود که برخی افراد در خوردن هله هوله زیاده روی کنند. در مورد دیگر ، یک تغذیه ی پر از شکر ، چربی های ناسالم ، کافئین و ... می تواند موجب شود که برخی از مردم بیشتر احساس استرس به طور جسمانی کنند.

این بدان معناست که ما نیاز به کار بر روی هر دو موضوع داریم.باید راههایی برای مواجهه با استرس در زندگیمان پیدا کنیم و همچنین یک رژیم غذایی سالم داشته باشیم، رژیمی که کمک کند تا خلق ما بالا و استرسمان پایین بیاید.

قبل از اینکه به مبحث استرس برسیم، این دو توصیه را به خاطر داشته باشید:

·         راههایی را برای کاهش استرس در زندگیتان پیدا کنید .به اندازه ی کافی بخوابید ، سیگار را کنار بگذارید ، و یک سیسیتم حمایتی بزرگ ( برای خودتان) ایجاد کنید. برای تعادل در جنبه های مختلف زندگیتان (خانواده ، کار ، زندگی شخصی تان )تلاش کنید و یک ادراک از هدف در زندگیتان پیدا کنید.

·         راههایی برای سازگاری بااسترسهای زندگی پیدا کنید.در هر زمان ممکن، استراتژی های سازگاری را شروع کنید، مثل نوشتن ، تمرینهای ورزشی منظم ، کلاسها ی یوگا و تناسب اندام ، یا گروههای  پشتیبان یا جلسات مشاوره تا به شما کمک ، با یک روش سازنده بر روی افکار منفیتان کار کنید.

غذا ، هورمونها ، استرس

یک کلید برای ارتبا ط تغذیه و خلق سروتونین ((serotonin است، که من از روی علاقه آن را هورمون شادی نامیده ام. سروتونین در مغز از آمینو اسید تریپتوفان- -tryptophan  ساخته می شود آن هم با کمک ویتامین .B

آمینو اسیدها سازنده ی بخشهایی ازپروتئین هستند، بنابر این ممکن است شما فکر کنید که غذاهای با پروتئین بالا ، سطوح تریپتوفان را افزایش می دهد، اما مخالف این درست است. تریپتوفان با آمینو اسیدها برای عبور از مانع مغزی-خونی و ورود به داخل مغز در رقابت است. وقتی که تریپتوفان ضعیف تر آمینو اسیدها است ، طبیعتاً فقط مقدار کمی در مغز ساخته می شود در حالی که آمینو اسیدها حضور دارند.

اما به موضوع بعدب بپردازیم، وقتی که شما یک خوراکی می خورید که تقریبا همه اش کربن است، این امر ، انسولین را برای تمیز کردن دیگر آمینو اسیدها از رگهای خونی تان فعال می کند .و در نتیجه موجب رها شدن تریپتوفان به سهولت در داخل رگها میشود.

این به نوبه ی خود سطح سروتونین را در داخل مغز بالامی برد. سطوح بالای سروتونین به بالا رفتن خلق و همچنین احساس آرامش و خونسردی شما کمک می کند.

دیگر هورمون استرس / غذای مهم، کورتیزول - cortisol – است .هنگامی که شما مظطرب هستید ، بدن شما کورتیزول بیشتری در داخل رگها رها می کند. کورتیزول نروترنسمیترهای ضد تحریک کننده را به داخل تسریع کننده ها می فرستد.

زمانی که سطح سروتونین کم می شود ، این ترکیب مغز شما را برای تمایل به غذاهای مملو از کربوهیدرات ، و وقتی که شما غذاهای پر کربن می خورید ، سطوح سروتونین بالا می رود و شما مجدداً احساس آرامش و خونسردی می کنید.

*چگونگی کاهش استرس با تغذیه  

قبل از اینکه به کنترل عصبانیت بپردازید اینجا چند سر فصل یرای کمک به شما برای داشتن یک راهنمای رژیمی مقابله بااسترس ارائه شده است.

1.       تعادل را نگه دارید

یک برنامه ی غذایی مناسب که مختص خود شما باشد بهترین دفاع غذایی در مقابل استرس است.شواهد علمی بیشتر و بیشتری وجود دارند که ثابت می کنند چیزی که ما می خوریم در خلق ، سطح استرس ، کارکرد مغز و سطح انرژی اثر دارد.

2.      کربنهای قابل استفاده را مصرف کنید

کربنهای مورد نیاز را برای بدنتان تامین کنید که به وسیله ی آزاد شدن کالری ها از شکر و محصولات متشکل از آرد سفید تامین می شود ، و غذاهای کربوهیدراتدار به صورت کامل و یا ترکیبی ( مثل همه ی حبوبات ، میوه ها و سبزیجات ) برای شما کربنها را به همراه فیبر، ویتامینها و مینرالها و مواد گیاهی فراوان تامین می کند.

یک پژوهشگر در سال 1995 (قبل از شیوع هیستری کمبود کربن)  مشاهده کرد زنانی که چاق هستند ، در موقع استرس در مصرف کربوهیدارتها زیاده روی می کنند.محققان زنانی را که هر یک یا رژیم پر کربن یا رژیم مملو از پروتئین داشتند را انتخاب کردند – روزانه 1350 کالری و برای 7 هفته-.به طور شگفت انگیزی بیشتر زنانی که از رژیم غنی از کربوهیدرات استفاده کردند ،کاهش وزن پیدا کردند.وآنان که رژیم پر کربوهیدرات داشتند گزارش دادند که تمایل کمتری به کربوهیدرات ، و انرژی بیشتری داشتند.

3.      امگا 3

امگا 3 اسید چربی است که در ماهی و در دیگر غذاهای گیاهی به خوبی یافت می شودمثل روغن کانولا و بذر گیاه کتان به وفور یافت می شود.اگر چه اثر  گذاری (بالا بردن خلق) آن بر خلق هنوز به طور استدلالی اثبات نشده است،

چندین مطالعه این ارتباط را نشان داده اند. این موجب می شود که ما به طور تجربی این مسئله را احساس کنیم.

·         در مناطقی از جهان که امگا 3 بیشتری مصرف می شود ، استرس ،کمتر متداول است

·         میزان استرس در بین الکلی ها و زنانی که زایمان داشته اند بالاست. هر دو گروه دچار کمبود امگا 3 می باشند.

·         کشف شده است که افاد دچار افسردگی ، دارای سطوح پایین اسیدچرب امگا 3 در سلولهای گلوبول قرمز خون خود در مقایسه با دیگران هستند.

4.      مصرف کافئین را قطع کنید

کافئین یک محرک است . و شکم و شانه  را تحرک می کند، و به نظر می رسد که سطح انرژی شما را برای مدت کوتاهی بالا می برد.اما هرچیزی که با لا می رود با ناچار باید پایین بیاید . در افراد حساس به کافئین ، این ماده ممکن است موجب صدمه به آنها شود.

دکتر لری کریستسن larry Christiansen – یک محقق در دانشگاه آلبامای جنوبی – در پژوهش اخیرخود کشف کرد که افرادی که حساس به کافئین هستند و کافئین از رژیم غذایی شان حذف شده است ، خلق و انرژی شان به طور معناداری بهبود یافته .

اگر شما متوجه نمی شوید که آیا جز افراد حساس به کافئین هستید یا نه ، برای چند هفته از مصرف کافئین اجتناب کنید ، ببینید ببینید در نوع احساس شما تغییری به وجود می آید یا نه.

5.      خوردن صبحانه را از قلم نیندازید

وقتی که مردم صبحانه می خورند ، این موجب می شود که خلق و خوی آنان ثبات بیشتری داشته باشدو در طول روز کمتر از میل به غذا رنج می برند.

6.      کمتر ولی مداوم بخورید

این امر برای بدنتان ترکیبی از انرژی در طول روز را فراهم می کند و به شما برای اجتناب از احساس خستگی و گرسنگی مفرط  کمک می کند.  

7.      از الکل انتظار کمک نداشته باشید

الکل یک روش سالم و یا موثر برای آرامش و یا کاهش استرس نیست. با وجود آن بسیاری از مردم معتقدند که خلاف آن درست است، الکل یک استرسزای واقعی است و نوشیدن بیش از حد آن فقط استرس را در رندگی شما افزایش می دهد.

SOURCES: Journal of the American Dietetic Association, September 1995, Supplement, Vol. 95, Number 9. Reproduction Nutrition Development, May-June 2004, Family Practice News, Aug. 1, 2004.

Reviewed on December 09, 2004

 

مترجم: محمد سجاد صیدی 

 

 


  

زوجهای شاد فشار خون پایین تری از جامعه ی مجردان دارند

فشار خون زوجهای شاد پایین تر از مجردهای با شبکه ی اجتماعی پشتیبان است ، نمره ی هم مرد و هم زن در زندگی زناشویی شاد در طی 24 ساعت 4 درجه پایین تر از بزرگسالان مجرد می باشد.داشتن دوستان حمایت کننده به معنای بهتر بودن فشار خون برای مجردها یا زوجهای ناشاد نیست.

تحقیقات جدید که نشان می دهد که زوجهای شاد فشار خون پایین تر ی نسبت به مجردها با شبکه اجتماعی پشتیبان دارند، پیشنهاد می کنند که تاهل ممکن است که یک مسئله ی مهم برای قلب باشد.

استاد دانشگاه یونگ برینگ هام، جولیان هولت لونستد  Julianne Holt-lunstad کشف کرد که فشار خون مرد و زن دارای زندگی زناشویی شاد در طی 24 ساعت 4 درجه پایین تر از بزرگسالان مجرد می باشد.داشتن یک شبکه از دوستان پشتیبان، به معنای مطلوب بودن فشار خون برای مجردها یا زوجهای ناشاد نیست.

54هولت لونستد گفت: به نظر می رسد که تاهل فواید منحصر به فردی داشته باشد . این کشف او در 20 مارس در سالنامه طب رفتاری((annals of behavioral medicine منتشر شد. فقط متاهل بودن برای سلامتی فایده ای ندارد –چیزی که حمایت کننده از سلامتی است،داشتن یک زندگی شاد است.این تحقیق همچنینین به طور غیر هیجان انگیزی (طبیعی) کشف کرد که زوجهای ناشاد فشار خون بالاتری از زوجهای شاد و بزرگسالان مجرد دارند.

هولت لونستد یک روانشناس است که ارتباط و سلامتی را مطالعه می کند ، برای 204 متاهل و 99 بزرگسال مجرد دستگاههای اندازه گیری کننده ی فشار خون که قابل حمل باشد را قرار دادکه عمدتا در طول 24 ساعت، بوسیله ی لباسهایشان پنهان می شد.نظارت کننده ها (فشار سنج ها) فشار خون را در فاصله های تصادفی در طول روز ، حتی زمانی که شرکت کننده ها خواب بودند ، ثبت می کردند .شطح فشار خون هر شرکت کننده حدود 72 بار ثبت می شد.

"ما می خواستیم فشار خون شرکت کننده ها را هر وقت که آنها به طور نرمال کارهای روزانه را انجام می دهند اندازه بگیریم"

همه ی شرکت کنندگان یک فهرست از دوستان در شبکه ای اجتماعی شان تکمیل کردند و به سوالاتی درباره ی کیفیت رابطه با با آنها پاسخ دادند.شرکت کنندگان متاهل همچنین درباره ی کیفیت رابطه شان با همسرانشان پرسشنامه ای را تکمیل کردند.

با ثبت کردن فشار خون توسط نظارت کنندگان (فشار سنجها) هر روز شب ، محققان توانستند مشاهده کنند که فشار خون برای متاهلان – خصوصا متاهلان شاد- در طول خواب پایین تر می آید نسبت به مجردها.

هولت لونستد گفت که : تحقیقات نشان داده اند افرادی که فشار خونشان در طول شب بالا باقی می ماند ، بیشتر در معرض مشکلات قلبی ، عروقی دارند تا کسانی که فشار خونشان پایین است.

هولت گفت که همسران می توانند عادات سلامتی شان را ، از قبیل تشویق یکدیگر برای دیدن یک دکتر و تغذیه بطور سالم ارتقا دهند.رابطه ی زناشویی همچنین یک منبع حمایت عاطفی در اوقات خوب و بد است.برای مثال سهیم شدن خبرهای خوب، احساست مثبت را به وجود می آورد، که به نوبه ی خود کارایی بدن را افزایش می دهد.

گام بعدی در تحقیق برای هولت لونستد مطالعه ی زوجها در مشاوره ی خانواده برای مشاهده ی اینکه ، اگر رابطه ی زناشویی بهبود یابد ، وضعیت سلامتی بهتر خواهد شد می باشد .  

منبع:

Brigham Young University (2008, March 21). Happily Marrieds Have Lower Blood Pressure Than Social Singles. ScienceDaily. Retrieved July 23, 2009, from http://www.sciencedaily.com­ /releases/2008/03/080320192610.htm

مترجم: محمد سجاد صیدی



  

1. لبخند جذابتان می کند ،

همه ما به سمت افرادیکه لبخند می زنند کشیده می شویم . لبخند یک کشش و جذبه فوری ایجاد می کند . دوست داریم نسبت به آنها شناخت پیدا کنیم .

2. لبخند حال و هوایتان را تغییر می دهد ،

دفعه بعدی که احساس بی حوصلگی و ناراحتی کردید، لبخند بزنید . لبخند به بدن حقه می زند .

3. لبخند مسری است ،

لبخند زدن برایتان شادی می آورد . با لبخند زدن فضای محیط را هم شادتر می کنید و اطرافیان را مانند آهن ربا به سمت خود می کشید .

4. لبخند زدن استرس را از بین می برد ،
وقتی استرس دارید ، لبخند بزنید . با اینکار استرستان کمتر می شود و می توانید برای بهبود اوضاع وارد عمل شوید

5. لبخند زدن سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند ،

به این دلیل عملکرد ایمنی بدن تقویت می شود که شما احساس آرامش بیشتری دارید. با لبخند زدن از ابتلا به آنفولانزا و سرماخوردگی جلوگیری کنید.


  
آزمایشگاه روانشناختی هاروارد
هارواد


هاروارد
آزمایشگاه روانشناختی کمبریج

کمبریج
اولین آزمایشگاه روانشناختی دانشگاه ایندیانا
اندیانا


0
  

فرآیند رشد ایمان

تفکر در باره ی مسایل اعتقادی یک جنبه از تحول شناختی بزرگسال است که که برخی محققان به آن علاقمندند ، مثل ایمان.

ایمان بیشتر از یک فرآیند شناختی است و در آن عمل موعظه کردن و تجربه ی مذهبی یافت می شود.

یک دیدگاه درباره ی رشد ایمان وجود دارد که به آن به عنوان فرآیندی تحولی می نگرد ، که در آن شخص تلاش بیشتری را برای آشتی دادن مذهب با زندگی روزانه تجربه می کند و در نتیجه  ایمانش می تواند به سطح بالاتری دست پیدا کند. بیشتر توضیحات مفصل درباره ی رشد و تحول ایمان توسط جیم فاولر ((Jame Fawler 1968-1986 بوجود آمده کسی که 6 مرحله را برای ایمان ترسیم کرده است.

نکته ی قابل توجه اینکه ، وقتی که فاولر ایمان را شرح می داد، منظور او لزوما ایمان مذهبی نبود. او با پاول تیلیچ

(paul tillich 1981) در این مورد موافق بود که همه ی انسانها نیاز دارند که به بعضی چیزها ایمان داشته باشند ، هر چند که بعضی چیزهای خدا گونه یا منشا فلسفی یا ملیتی به اندازه ی خودشان ساده هستند. ، بنا به گفته ی تیلیچ – انسانهای مومن یک دلیل برای زندگی روزمره شان ، یک راه برای فهم گذشته و یک امیدواری برای آینده دارند و این در حالی است که هر شخص واقعا به دنبال آخرت و نگرانی های مربوط به آن است .

مرحله ی 1 ایمان: شهودی - تصویری   Intuitive-projective

در مرحله ی 1، ایمان ، جادویی ، غیر منطقی و پر از تخیل بویژه درباره ی قدرت خداوند و در مورد رموز تولد و مرگ است. این، نوعاً در کودکان 3 تا 7 ساله وجود دارد.

مرحله 2 ایمان: افسانه ای – تحت اللفظی mythic – literal faith  

در این مرحله ، شخص افسانه ها و داستانهای مذهبی ، اعتقادات ساده انگارانه درباره ی قدرت سمبلها را داراست. در یک زمینه ی مذهبی ، این مرحله معمولا معامله ای را شامل می شود : خداوند کسی را که از قوانین پیروی میکند می بیند و به او پاداش می دهد و آنکه آن را انجام نمی دهد تنبیه می کند .

مرحله ی 2 نوعا در اواسط کودکی رخ می دهد، اما به برخی از بزرگسالان نیز اختصاص دارد ، برای مثال به یاد می آوریم  زنی را که در هر فرصتی عبادت می کرد، و از طرف دیگر آنرا ذخیره می کرد. او فکر می کرد که هر وقت نیاز به کمک خدا داشته باشد می تواند مقداری از اعتبار جمع شده را پس بگیرد .

مرحله 3 : ایمان قراردادی - ساختگی   synthetic-conventional

پذیرش ضمنی و غیر منطقی ارزشها ی مذهبی یا فرهنگی موجود موجود در زمینه ی روابط بین فردی ، نمونه ای مرحله ی 3 است. آن درگیری های افراد را در یک جهان پیچیده موزون ( متعادل ) می سازد. و همچنین احساس هویت را فراهم می سازد و به شعائر دینی و سمبلهای زندگی روزمره معنا می دهد. برای مثال فاولر درباره ی مردی که ایما نش را در رابطه با خانواده اش قرار داده بود توضیح می دهد.

مردی که قواعد شخصی اش این را شامل می شد :«صادق بودن با خانواده ام ، بدون آنکه آنها را فریب دهم... من نمی گویم که خداوند ای هر چیز دیگر قواعد من را تعیین می کند ، من واقعا نمی دانم ... و آن چیزی است که احساس می کنم درست است.

دلیل تعهد او به خانواده اش این است که او یاد گرفته تا نتیجه ی  کارهای روزمره اش را بپذیرد. پاسخهایی مثل این، نمونه ای از پیروان این مرحله از ایمان قراردادی هستند، که ، انعکاسی است از نگرانی افراد در مورد دیگران و ارزشها« چیزی که احساس می شود درست است».

مرحله ی 4: ایمان انعکاسی – فردی   Individual – reflective Faith

در مرحله ی 4 ، ایمان با انفصال عقلانی از ارزشهای فرهنگ و از تایید معنا دار افراد دیگر توصیف میشود. تجربه ی دانشگاهی می تواند سکوی پرتابی به مرحله ی 4 باشد . که شخص به عنوان یک جوان ، یاد می گیرد والدین ، معلمان و دیگر اشکال قدرت را زیر سوال ببرد و بر فهم خویش از جهان تکیه کند. یک تجربه ی غیر منتظره در بزرگسالی مثل طلاق ، از دست دادن فرزند، می تواند منجر به مرحله ی 4 شود.

فهم بزرگسالان از ایمان متوقف به پذیرش دستور العمل های معمول از چیزها و فعالانه متعهدبودن به یک هدف زندگی و سبک زندگی متفاوت از تعداد زیاد مردم .

جک نمونه ای از افراد ، در مرحله ی چهارم ایمان است ، کسی که مدتی را که در ارتش گذرانده بود ، به او اجازه داده بود تا گذشته ی افراد دیگر را درک کند و به تدریج متحول و به یک فیلسوف تبدیل شود : جک توضیح می دهد

«من متوجه دشمنی تعصب آمیز و سرسختانه ام نسبت به نسبت به سیاهانی که مجبورم بودم با آنها تماس داشته باشم شدم و همچنین رشد می دادم این اعتقاد را که اشتباه بود . من فهمیدم که سفیدهای فقیر ما ، برخلاف سیاهان فقط برای اینکه عاقبت قدرتمند و ثروتمند شوند، تلاش می کنند . برا ی اولین بار من شروع به تفکر سیاسی کردم. پس از آن من یک نوع مهربانی فلسفی را(نسبت به سیاهان) شروع کردم.

جک توانست به تفصیل ارزشهای خودش را از خانواده و دوستان و فرهنگش تمییز دهد و ایمانش را انعکاسی از فردیتش بسازد.

مرحله ی 5: ایمان ربط دهنده conjective

این نوع ایمان هم (دو نوع) قدرت اعتقادات ناهشیار ( از قبیل قدرت عبادت و عشق به به خانواده) و ارزشهای هشیار (مادی) (از قبیل ارزشهای زندگی در مقایسه –رابطه- با دارایی آن )و همراه با میل به پذیرش تضادها توصیف می شود.

آن یک ترکیب از ادراک جادویی سمبلها و افسانه ها که از مشخصه های مرحله ی 2 است و وضوح مفهومی مرحله ی 4 را شامل می شود.

فاولر یک زن را به یاد آور می شود که در این مرحله به شدت معتقد به خداوند بود ، او همچنین اضافه می کرد : « من فکر نمی کنم موضوع آنچنان که شما می گویید بی اهمیت باشد، من فکر می کنم برخی از مردم آنقدر از خداوند متنفر هستند که شما نمی توانند در مورد خداوند با آنها صحبت کنید»

این شناخت ( آگاهی) که خداوند جهان ممکن است منحرف کننده و غیر هدایت کننده باشد نوعی از توانایی تفکر مرحله پنجم است که شخص به تناقضها و تضادهای موجود در ایمان فکر می کند. همچنین نمونه ای از این مرحله یک گشودگی در برابر واقعیتهای جدید است .

فاولر می گوید این دیدگاه مربوط به عالم هستی به ندرت قبل از مرحله ی پنجم به وجود می آید.

مرحله ی 6 : ایمان جهان ساز

افراد در این مرحله دید قدرتمند جهانی مبتنی بر دلسوزی ، عدالت و عشق که آنها را مجبور می کندکه برای مردم دیگری زندگی کنند، که به نظر همانها دیندار یا احمق به نظر می رسند . آنها خود را وقف سعادت و خوشبختی دیگران می کنند و حتی زندگی خود را فدای اقامه ی (ادای) ارزشهای جهانی می کنند.

اغلب تجربه ی تغییردهنده، یک بزرگسال را به مرحله ی 6 انتقال می دهد. آنچه که برای موسی و بودا ... اتفاق افتاد.

فاولر برخی از مردم قرن بیستم را که به این مرحله رسیده اند نشان می دهد. که بین آنها ماهاندا گاندی و پادشاه مارتین لوتر و مادر ترسا و همه ی آنهایی که زندگیشان پس از یک تجربه متحول می شوند و درک جدیدی از اجتماع بشری پیدا کرده اند. واضحاً هر کسی که به مرحله ی 6 دست می یابد یک فرد بینهایت بی نظیر و کمیاب است. 

 

مترجم : محمد سجاد صیدی

ترجمه بخشی از کتاب the developing perdon throught the life span تالیف   kathleen stassen


  

نظریه های عشق مادری: غذا در مقابل تماس

این متن توضیح می دهد که روانشناسانی  که طرفدار هر یک از نظریه ی روانتحلیلگری و نظریه ی یادگیری هستند معتقدند ، دلیل اینکه کودکان به مادرانشان عشق می ورزند، این است که مادران اساس ارضای گرسنگی و نیازهای مکیدن هستند.به بیان دیگر آنها می گویند  تماس کودکان با بدن مادر از سایقهای فعال کننده ی درونی مرتبط با نوشیدن از سینه ی مادر است جلوگیری می کنند.

مطابق با گزارش داده شده به وسیله ی هری هارلو، این اعتقاد وجود داشت که تنها یکی از این دو گروه نظریه عمومیت دارد. هارلو یک روانشناس است که روی یادگیری بچه میمونها مطالعه می کرد، وی توضیح داد که چرا مشاهده هایش از میمونها در آزمایشگاه، دلیل زیر سوال بردن این اعتقاد بود:

ما بیش از 60 تا از این حیوانات را 6 تا 12 ساعت بعد از تولد از مادرانشان جدا کردیم و به آنها از طریق یک بطری باریک شیر می دادیم.نرخ مرگ و میر بچه میمونها کمتر از زمانی شد که ما به مادران میمونها اجازه دادیم تا بچه هایشان را خود بزرگ کنند.بچه های تغذیه شده به وسیله ی بطری سالم تر و سنگین تر از بچه میمونهایی بودند که بوسیله ی مادرانشان تربیت می شدند. در طول فرآیند مطالعاتمان ، متوجه شدیم که بچه های پرورش یافته در آزمایشگاه ارتباط قوی با پارچه های  داخل لانه شان که برای پوشاندن آهن آلات کف لانه شان بکار برده شده بوده، برقرار کردند.

در حقیقت بچه میمونها به پارچه ها، به اندازه ی بطری هایشان تماس عاطفی برقرار کردند. و این در تقابل با دو تئوری قبلی قرار داشت. نظریه ی روان تحلیلگری می گوید به هر آنچه نیازهای دهانی او را ارضا کند، عشق می ورزد(نوک پستان)- و نظریه ی یادگیری پیش بینی می کند کودک با هرآنچه که برای او تقویت فراهم  کند ارتباط برقرار می کند (بطری).

به طور تطابقی ، هارلو تصمیم گرفت یک تحلیل آزمایشی جهت دار از تماس(ارتباط) انسانی، بوسیله ی میمونها راه اندازی کند. استفاده از میمونها برای مطالعه ی فرآیند عاطفی در انسانها برای اغلب مردم ممکن است دنباله (مشکل ساز) داشته باشد، اما نه برای هارلو  ، کسی که به عنوان روانشناس آزمایشی آموزش دیده بود.sa

او می دانست که جدا کردن انسانها از مادرانشان کاری غیر اخلاقی است، اما او معتقد بود که اساس فرآیند وابستگی عاطفی  شامل پرستاری، تماس، چسپیدن( در آغوش گرفتن) و حتی مشاهده و اکتشاف شنیداری می شود که در هردو گونه تفاوتهای اساسی وجود دارد.(هارلو 1958)

هارلو برای بچه میمونها دو جایگزین مادر مصنوعی با اندازه های واقعی، صورتها شبیه و با چشمان درشت فراهم کرد.یکی از جایگزینها تنها از یک تور سیمی لخت تشکیل شده بودو دیگری از سیمهای که با یک پوشش نرم پوشانده شده بود ساخته شده. او میمونهایش را به دو گروه تقسیم کرد ، یکی به طور دوره ای به وسیله ی بطری قرار داده شده در سینه ی مادر سیمی پوشانده شده تغذیه می شد و دیگری بوسیله ی بطری قرار داده شده در سینه ی مادر سیمی (پوشانده نشده) تغذیه می شد. فرضیه ای که آزمایش شد این بود که جایگزینِ مادر پوشانده شده حتی برای میمونهایی که بوسیله ی مادر سیمی تغذیه شده باشند، احتمالا تقویت کننده باشد.برای جمع آوری داده ها، هارلو مدت زمانی را که هر کودک با یکی یا هر دو جایگزین مادر گذرانده بود اندازه گرفت.

آنکه میمونها یی که بوسیله ی مادر پوشانده شده شیر داده می شدند به آن بچسپند و از تورهای سیمی لخت که   از آن تغذیه نشده پشم پوشی و بی توجهی کنند ، خیلی عجیب نبود. هر چند که از طرف دیگر حتی بچه هایی که از مادر سیمی پوشیده نشده تغذیه می شدند، پس از چند دقیقه که نیاز به مکیدن شیر برطرف شد، علاقه ای به نگه داشتن و چسپیدن به آن نداشتند و فقط وقتی که گرسنه میشدند به طرف آن می رفتند.

نه تماس ونه عشق برای مادر سیمی مشاهده نشد.اما مادر سیمی پوشانده شده علائق عاطفی بچه ها را مال خود کرده بود.این واکنش آنقدر قوی بود که که هارلو شگفت زده شد، برای اطمینان مجدد ، بچه میمونها وقتی که اتفاق ترسناکی رخ می دهد ، باید همان کار را که انگار مادر واقعی شان وجود دارد انجام دهند بنابراین وقتی که یک بچه میمون رم داده می شد(ترسانده می شد) آنجا می دوید. بنابر این او تصمیم به انجام آزمایشی دیگر گرفت.

او یک اسباب بازی مکانیکی ناشناخته که در داخل یک لباس(پوشش) محافظت می شد در قفس میمونها کذاشت.میمونها برای راحت شدن (از ترس) فورا به طرف مادر سیمی پوشانده شده دویدند و با تقلا با یک دست به او چسپیدند و سپس با دست دیگر شی جدید را اکتشاف می کردند.sd

مادران سیمی این اطمینان مجدد را فراهم نکردند. میمونهای بدون مادر پوشانده شده که استرس یکسانی به آنها وارد شده بود علائم آشکاری نشان میدادند.آنها وحشت و لرزیدن داشتند، فریاد می کشیدند، می لرزیدند و خودشان را پنهان می کردند، ادار می کردند.

بنابراین به نظر می رسد که مادری کردن ، اولاً در حیطه ی لمس کردن ، آسایش فراهم کردن و نگه داشتن( نگهداری کردن ) قرار دارد که هارلو آن را در ((ارتباط راحت)) یا (( عشق)) نامید.( هارلو 1958)

پژوهش هارلو ، یک نمونه ی کلاسیک از استفاده از نظریه است، اگر چه ، اینکه مطالعه اش، جنبه ای از هردو نظریه یادگیری و روان تحلیل گری را رد کرد که خیلی نکته ی مهمی به حساب نمی آید.بخاطر داشته باشید که نظریه ها وقتی معنی دارند که مفید باشند و نه لزوما درست. فرض شود که همه ی جنبه های آنها باید درست باشند، آنها دیگر قانون علمی می شوند و نه نظریه.

ترجمه بخشی از کتاب the developing perdon throught the life span تالیف   kathleen stassen

  مترجم:محمد سجاد صیدی


  

بهبود حافظه و یادگیری درسی

راهبرهای بهبود حافظه در سه گروه دسته بندی می شوند:

1)        مساعدت بیرونی: از قبیل لیستهای خرید ، یادداشتها ، تقویمهای قرارملاقاتها ، جایگزاری چیزها (مثل حروف)در جای خودشان.

2)        راهبردهای عمومی حافظه: از قبیل سازماندهی و تبیین اطلاعات.

3)        تکنیکهای هوش افزایی تصویری : از قبیل تصویرسازی

اغلب متخصصان حافظه اغلب قویاً استفاده از مساعدت بیرونی و راهبرهای عمومی حافظه  برای افزایش دادن حافظه را توصیه می کنند.البته در موقعیتهایی مثل امتحانات مدرسه ای که بصورت کتاب-بسته برگزار می شود استفاده از کمک بیرونی(تقلب) ممکن است باعث حضور شما در دفتر ناظم مدرسه شود. در ادامه می توان گفت مطابق اصول روانشناسی می توان حافظه را به بهترین شکل افزایش داد.

*استفاده از تمرینهای حرفه ای برای پردازش عمیق اطلاعات

تمرینهای بسطی متمرکز هستند بر معنی کردن اطلاعات ، افزایش عمق پردازش اطلاعات و حافظه. اگر شما تلاش می کنید که مطلبی را حفظ کنید ، مطمئن شوید که معنی آن را می فهمید، به همین سادگی! شما ممکن است فکر کنید که این نکته خیلی واضح و روشن است! اما اجازه دهید از شما بپرسم ، هر وقت در فهمیدن مطلبی با مشکل روبرو می شوید، درخواست کمک می کنید ؟ به زبان ساده تر، بدبختانه اغلب دانش آموزان وقتی با مطالب گیج کننده روبرو می شوند ، به سادگی و بر حسب عادت آن را حفظ می کنند . رویکردی که معمولاً با شکست مواجه می شود.

با این سوالات جهت دار معلوم می شود در لابلای این کتاب شیوه هایی برای پردازش عمیق تر می توان  پیدا کرد، این شیوه هایی که در ذیر می آید برای پردازش عمیقتر و همچنین در یادآوری مطالب موثر هستند.

* پیوند اطلاعات جدید به مثالها و نمونه های موجود در حافظه

همین که شما بفهمید این مطالب ، بوسیله ی تداعی آن با اطلاعاتی که شما در حال حاضر می دانید. این ساخته های حافظه همچون قلابهایی هستند که شما می توانید اطللاعات جدید را به آنها آویزان کنید.برای اینکه شما قصد دارید اطلاعات و تجارب بخاطر سپردنی زندگی را بخاطر بسپارید، بوسیله ی ربط دادن آن با زندگی شخصی تان، برای اطلاعاات جدید معنای شخصی بسازید.

به مثالها توجه کنید! حتی اگر با تجاربتان همخولنی ندارند .در پژوهشی افراد مورد آزمایش یک متن ساده 32 پاراگرافی را در مورد ملتهای آفریقا خواندند .در هر پاراگراف یک جمله ی موضوعی وجود داشت که بیان کننده ی اصل مطلب بود که به دنبال آنها صفر ، یک ، دو ، یا سه مثال برای روشن شدن بیشتر موضوع عنوان می شد.

نتایج پژوهش نشان داد شرکت کنندگان ، جملات با مثال بیشتر را بهتر به یاد آوردند.

*سازماندهی اطلاعات

سازماندهی مطالب ذهن شمارا درباره ی مطالب فعال نگه می دارد و معنای بیشتری به آن می دهد. قبل از خواندن یک بخش از مطالب ، برای تعیین چگونگی گسترش منطقی مطالب، به طراحی و ساختار کلی آن نگاه کنید .هنگام مطاله کردن از یادداشت برداری و توجه کردن به سرفصلها و عناوین برای سازماندادن به اطلاعات استفاده کنید.این سازماندهی که بصورت سلسله مراتب شکل می گیرد ، شما را مجبور به چیدن اطلاعات مهم از به ترتیب اولویت  می کند.این یک شیوه ی کمکی است که فرآیند  یادآوری مطالب را تسهیل می کند است .

*پر آموزی مطالب

پرآموزی یعنی تمرین پیوسته پس از یادگیری ابتدایی و در نتیجه ی آن بهبود معنادار عملکرد حافظه در انجام وظایف.

در کل ، هرچه مقدار پر آموزی بیشتر باشد ، منفعت آن بیشتری می شود. علاوه بر این ، ماندگاری مطالب را برای هفته های آینده ، پس از اتمام پر آموزی  بیشتر می شود.

*توزیع یادگیری در تمام اوقات

شما خواندنها و سازماندهی هایتان را برای یک امتحان انجام داده اید ،حالا وقت مطالعه و مرور است.آیا انباشتن تکالیف بصورت انجام یک مطالعه ی بلند مدت بهتر است یا پخش کردن تکالیف در چندین جلسه ی کوتاه در طول یک یک برنامه چند روز؟

تحقیقات نشان می دهند شما با این روش  اطلاعات بیشتری رامی توانید نگهداری کنید.همچنین می تواند خستگی و اضطراب را که هر دو برای یادگیری مضر هستندرا کاهش دهد.

*به حداقل رساندن تداخل

تداخل، امری که به زودی در مورد آن صحبت خواهد شد، وقتی اتفاق می افتاد که بخشی از اطلاعات رمزگردانی شده در حافظه به توانایی بخاطر آوردن بخشهای دیگر اطلاعات آسیب می رساند.توزیع اوقات مطالعه نیز می تواند موثر باشد زیرا با داشتن دوره های استراحت بین جلسه های مطالعه تداخل مطالب آموخته شده را به حداقل می رساند.

هرچند ، وقتی که  برای چندین امتحان که شما در یک روز یا روزهای متوالی دارید ،مطالعه می کنید ، آنجا واقعاً دوره های استراحت کمی وجود دارد. بنابراین راه حل ساده ای برای حل  این مشکل وجود ندارد.

فرض کنید شما یک امتحان روانشناسی  در چهارشنبه و یک امتحان جامعه شناسی در پنج شنبه دارید.چندین جلسه تقسیم شده ی مطالعه برای هر امتحان در طول هفته ی جاری در نظر بگیرید. سه شنبه تا آنجا که ممکن است مطالعه تان را به روانشناسی محدود کنید ، همین که امتحان روانشناسی تمام شد ، توجه تان را به امتحان دوم معطوف نمایید.

این روش برای مطالعه ی پایانی در مواقع امتحان قابل انجام استو تداخل دیگر فعالیتهای شناختی را به حداقل می رساند.

مطالعه ی شما قبل از خواب ممکن است یادداری(نگهداری) مطالب را بوسیله ی به حداقل رساندن موقت تداخل ، افزایش دهد. اما بیشتر از همه ، پرآموزی است که خیلی مهم است. حقیقتاً نمی توان بطور کامل از تداخل اجتناب کرد ،بنابراین آنقدر مطالعه کنید تا جایی که احساس کنید آن را کاملاً یاد گرفته اید.

*استفاده از تصویر سازی

محققان بر این عقیده اند در بین تکنیکهای تصویری افزایش حافظه ، دیدگاه تصویرسازی ارزشمندتر می باشد . در پیش بینی هایی که در تئوریهای کدسازی دوجانبه صورت می گیرد ، تصاویر، یک قلاب (گیره) شناختی دوکاره ی باارزشی را هم برای بست و نگهداری و هم برای هم بازیابی اطلاعات فراهم می آورد.اغلب پیشخدمتان رستوران، در عوض یادداشت سفارش مشتریان یک سری تصاویر را رد ذهن خود شکل می دهند. مثلاً  مردی که کره ی گیاهی سفارش می دهد به شکل یک نورسبز تصور می شود.

 یک پیشخدمت گفت " پس از یک مدت ، مشتریان را شبیه انواع نوشیدنیها میدیدم."

شاید یک تصویر از فلشر دوربین با یک علامت  ضربدر قرمز در میان آن به شما در بخاطر آوردن یک سری خاطره که اغلب دقیق نیست ودر حالی که اغلب مردم فکر می کنند که آنها دقیق هستند کمک کند.

به طور مختصر و مفید اگر چه آن ممکن است که هیچ روش سحر آمیزی برای افزایش کارایی حافظه که زحمتی نداشته باشد ، موجود نباشد اما برای اینکه شما بتوانید بهتر نتیجه بگیرید، تحقیقات روانشناسی اصول متعددی را بوجود می آورد .

ترجمه ی بخشی از کتاب psychology  اثر      Ronald E.Smith &  micael W.Passerصفحات 293-294 با اندکی دخل و تصرف  

مترجم : محمّد سجّاد صیدی  

 

 


  
 

اطلاعیه

عزیزان دانشجو و اهل فنی که تمایل به همکاری و نوشتن در این وبلاگ را دارند ،

 می توانند برای مدیر ویلاگ ( محمد سجاد صیدی) به آدرس

(sa0se@yahoo.com) پیام گذاشته وآمادگی خود را ابراز دارند.


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :24
بازدید دیروز :5
کل بازدید : 547845
کل یاداشته ها : 36


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ